آهنگ بیکلام نوستالژیم:
+(کتابخونه حضرت معصومه)
دیوارهاش.
ستونی که بش تکیه میدادم گاهی.
میز و صندلی با روکش سبز.
موکت های سبز.
پاهام؛ که طبق عادت تن تن تشون میدادم
کتاب تِستام.برگه های خلاصه نویسی شده که رو زمین و میز پخش شده بودن
من اون روزا و شبا و کل پاییزو این آهنگ بی کلامو گوش میکردم
حالم خوب بود و از خودم و اینهمه تلاش کردنم راضی بودم
شاید فقط همون چن وقت وااقعا درس میخوندم واس کنکور
(دیگه بعدش کتابخونه رفتنام الکی بود)
و من تو بی هدف ترین حالت ممکن ام
و این حالمو بد میکنه
خیلی بد
نمیدونم چجوری حالمو باس بیان کنم
اما باااید بیان کنم
چون دارم خفه میشم از اینهمه گنگ بودن
دارم زنده زنده دفن میشم
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
میدونی ؟زندگی همینه
و تو تنها نیستی
فقط تو نیستی که تو این دنیا زخم های ناجور میخوری
همه خوردن و میخورن
فقط تو تو زندگیت بدشانسی و بدبختی و نگرانی و استرس نداشتی
همه داشتن و دارن
توام مثله همه یه فراز هایی داشتی
و یه فرود هایی ( به نوبه خودت و در سطح زندگی خودت)
توام مثله همه یه نقاط قوتی داشتی یه نقاط ضعفی
ازت خواهش میکنم؛
نه فراز هارو بزرگ نشون بده و نه فرود هارو اغراق آمیز فلاکت بار نشون بده.
همه چیز داره طبق روال و پروسه طبیعیش پیش میره.
و نباید بترسی و باید بهش اعتماد کنی.مثله خدا
و این نقطه از مسیرت هم کاملاً طبیعیه
این انتخاب های ما نیستن که سرنوشت خوب و بدمونو میسازن
به نظرم این میزانِ صبر و اراده و پایداری ماست که سرنوشت رو رقم میزنه
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
بعضی وقتا میخوام دق کنم از فکر اینکه
به چیزایی که میخواستم و براشون تلاش کردم، هنوز نرسیدم
و نه یک بار بلکه بارها شکست خوردم
اما برای جلو گیری از دق کردن دوتا کار انجام میدم که حالمو خوب میکنه
1. نتیجه میگیرم باید اون هدف رو تغییر بدم کلاً و
مسیر دیگهای انتخاب کنم و از تغییر نترسم
2. یا دوباره تلاش کنم و دوباره امتحان کنم و خستگی ناپذیر و شکست پذیر باشم؛
یعنی درواقع باید آسیب پذیر تر باشم؛ اون آسیب رو پیشبینی کنم و اگه اتفاق افتاد،
راحت تر بپذیرمش و دوباره به تلاش کردنم ادامه بدم و این رو قبول کنم که
شکست نشونه مرگ نیس
نشونه یه پله رشد کردن یه پله بالا رفتن و
درواقع جزئی از فرایندِ و پروسهی رسیدن به موفقیت های بزرگه
اینا رو مثله یه دختر خوب مینویسم و تکرار میکنم تا
آویزهی گوشهای فراموش کارم بشه
و اون جمله معروف که میگه؛
چیزی که تو رو نکُشه، قوی ترت میکنه.
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
من نه از دماغ فیل افتادم نه از دماغ مورچه
من یه آدمِ عادی ام که خدا آفریده با همهی عیب ها و نقص ها و البته
با قابلیت ها و استعداد های پرورش نیافته
به همون اندازه که سختی بکشم واسه پرورش اینا نتیجهش رو هم روزی خواهم دید
فقط باید صبر و پشتکار داشت.
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
امشب وقتشه به این حالِ گنگ پایان بدم و یه سری هدف جدید و بهتر بذارم
و تو بقیه زمینه ها هم تلاشمو و برنامه ریزیمو بیشتر کنم و منظم تر شم.
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هر اتفاقی افتاد فقط ایمانتو از دست نده
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
خلاصه اینکه
زندگی آسونه
و اگه چشماتو باز کنی میون این مشکلاتی که هی تو ذهنت ازشون مینالی
چیزای ساده ای هستن که بهت یادآوری میکنن که
زندگی چقدر به سادگی میتونه لذت بخش باشه
و این چیزای ساده با خودشون آنچنان اُبهتی دارن و آنچنان لذتی بهت میدن که خودت
ناخودآگاه همه نگرانی هاتو مسخره میکنی و بهشون میخندی
و این نگرانی ها چقدر حقیر به نظر میان
و این حرفا شاید خیلی شعاری به نظر بیان اما حقیقت زندگی همینه
بیماری، بی پولی ، تنهایی وزندگی ترکیبی از همه ایناست
اصلی ترین و اولیه ترین هدف زندگی اینه که یاد بگیری زندگی کنی
یاد بگیری چجور با وجود مشکلات حالِ خودتو خوب کنی
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
و در آخر به قول آندره ژید؛
عظمت در نگاه تو باشد، نه در چیزی که به آن مینگری
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
عکسِ پایین:
+این صحنه ازون چیزاییه که ازش لذت میبرم
اینجا یه اتاقِ معمولی نیس
من اینجا بار ها مُردم و به دنیا اومدم
تو این اتاقم نیازی به سفر ندارم
اینجا نیازی به کافه رفتن ندارم
اینجا همونجاییه که من ساعت ها میشینم فیلم میبینم و کتاب میخونم و آهنگ گوش میدم
و از پنجره بزرگ کنار میزم آسمون و پرنده هاشو نیگا میکنم
روحم از بودن تو این اتاق خیلی لذت میبره
هر آدمی یه جور عاشق زندگی میشه
هر موقع کلیات رو ول میکنم و تو جزیات و سادگی ها ریز میشم و دقت میکنم
اووونقدر لذت میبرم که اصن وصف نشدنیه
درباره این سایت